عروس بازی
امروز خاله شیدا و الینا و خاله فرح خونه ما اومده بودن .مهتا و الینا توی اتاق بازی میکردن که یه دفعه از اتاق بیرون اومدن در حالی که مهتا تور و تاج روی سرش بود. الینا گفت من مهتا رو عروس کردم و براش دست میزد و مهتا هم زیر اون تور صورتی یه قیافه با مزه ای به خودش گرفته بود انگار واقعا عروسه . با دیدن این صحنه ما هم براشون دست زدیم و خوشحال شدیم .اما بعد من حسابی غرق در خیال شدم و کمی دلم گرفت به این قضیه فکرکردم که زمان خیلی زود خواهد گذشت و من مهتا رو در لباس عروس خواهم دید (البته انشاالله) که باید دخترکم تمام وجودم وهستی ام را راهی خانه بخت کنم . میدونم که نهایت آرزو و آمال همه مادرها خوشبختی و شادی بچه هاشونه اما ...
نویسنده :
مامی مهتا
20:33