lمهتا جونlمهتا جون، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

مهتا دختری بی همتا

اولین شب یلدا

امسال اولین سالی که همراه با مهتا یلدا رو جشن میگیریم . البته چون امسال شب یلدا وسط ایام محرمه زیاد مفصل برگزار نمیشه .(بقیه در ادامه مطلب) امسال اولین سالی که همراه با مهتا یلدا رو جشن میگیریم . البته چون امسال شب یلدا وسط ایام محرمه زیاد مفصل برگزار نمیشه . اما چون اولین سالی که مهتا  در جمع ماست یه مهمونی کوچیکخونه خاله شیدای مهتا گرفتیم.فقط من و مهتا و بابا یاسر به همراه خاله شیدا وعمو والیناجون . بابا یاسر چون رفته بود مسجد محل  برای عزاداری یکم دیرتر اومد و به ما پیوست یه مهمونی کوچولوی 6 نفری که خیلی بهمون خوش گذشت. ...
1 دی 1389

مهتا دخملی کمی بیش از حد غرغرو

تا یکماه اول مهتا خیلی خوب بود . همش شیر میخورد و میخوابید.اما بعد از مدتی گریه هاش شروع شد گریه های شبانه روزی و بی وقفه ...! توی هر حالتی و هر ساعت از شبانه روز اگر مهتا رو میدیدی داشت گریه میکرد!!؟؟( بقیه در ادامه مطلب) تا یکماه اول مهتا خیلی خوب بود . همش شیر میخورد و میخوابید.اما بعد از مدتی گریه هاش شروع شد گریه های شبانه روزی و بی وقفه ...! توی هر حالتی و هر ساعت از شبانه روز اگر مهتا رو میدیدی داشت گریه میکرد!!؟؟ دکتر تشخیص کولیک داد ولی داروهای مختلف زیاد روی مهتا تاثیری نداشت میگفتن وقتی 4 ماهش تموم بشه کولیکش هم خوب میشه اما 4 ماهش هم تموم شد و گریه های مهتا تمومی نداشت هرکی ما رو میدید یا چند ساعتی باهامون بود میگفت خدا صب...
12 آبان 1389

لالایی های مادرانه

در طول دوران نوزادی مهتا خیلی سخت به خواب میرفت و من  براش  لالایی های زیادی میخوندم شاید باورش سخت باشه که  هر کدوم از لالایی هارو باید چند بار تکرار میکردم تا بالاخره بعد از گذشت یک ساعت مهتا در آغوشم یا روی تاپش به خواب بره (بقیه در ادامه مطلب)                 لالایی های که برای دخترم میخونم:   لالایی کن مرغک من دنیا فسانه ست                        لالایی کن طفلک من گریه ات بهانه ست  لالایی کن من بشینم قد و بالا ت...
14 مهر 1389

هدیه الهی

خدا خیلی به ما لطف کرد تا شما رو بهمون داد بعد از کلی سختی و مریضی که نمیتونم اینجا بنویسم آخه خیلی زنونه ست ... شما رو حضرت زهرا (س) و پسرش امام حسین (ع) بهمون هدیه کردن عزیز دلم.( بقیه در ادامه مطلب) خدا خیلی به ما لطف کرد تا شما رو بهمون داد بعد از کلی سختی و مریضی که نمیتونم اینجا بنویسم آخه خیلی زنونه ست ... شما رو حضرت زهرا (س) و پسرش امام حسین (ع) بهمون هدیه کردن عزیز دلم. دوران بارداری نسبتا سختی داشتم. گلکم توی این دوران مریضی های سختی گرفتم. هرچی ویروس و میکزوب جدید میومد بهشون نه نمیگفتم. توی دوران بارداری هم که نمیشه از دارو استفاده کرد. خلاصه حسابی مشغول بودیم. طفلک بابایی ازم پرستاری می کرد. اما همه این سختی ها برام مهم ...
15 مرداد 1389