پنجشنبه صبح که از خواب بیدار شدم اصلا انتظار دیدن این همه برف رو نداشتم به محض اینکه پرده اتاق خواب رو کنار زدم دهنم از تعجب باز موند سریع رفتم و مهتا رو از خواب بیدار کردم تا برف رو ببینه . دخملی هم به محض دیدار برف پاشو کرد تو یه کفش که میخوام برم برف بازی ... (بقیه عکسها در ادامه مطلب ) &...
مهتا جون در حال ژست گرفتن این یکی شکار لحظه بود مهتایی در حال خوندن سرود ای ایران ای مرز پر گهر ... فدای ژست گرفتنت مامی اینجا ژست ناراحتی گرفته ... اینجا هم اخم کرده ... مهت...