lمهتا جونlمهتا جون، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

مهتا دختری بی همتا

یک اتفاق بد توی یه روز خوب ...

            روز چهارشنبه 9 مهرماه توی مهد الینا جشن بود ما هم همراه خاله شیدا و الینا و عمو رفتیم .... مهد الینا توی اداره جهاد کشاورزی هستش که حیاطش یه محوطه بزرگ و سرسبزه ... همه والدین زیر انداز پهن کرده بودن و برنامه براشون اجرا میشد ... خیلی با صفا بود والدین با بچه ها بازی های گروهی میکردن مثل طناب کشی و عموزنجیر باف و قطارر بازی و .... هم به بچه ها خوش گذشت هم به بزرگترها که یه فرصت پیدا کرده بودن یاد بچگیهای خودشون بکنن . بابا ها رفتن بلال درست کردن و بقیه هم سر گرم بودن آخر برنامه آش هم بهمون دادن  . بقیه در ادمه مطلب        &nbs...
15 مهر 1393

گزارش استعداد یابی ...

چند وقت بود که دوست داشتم از مهتا یه تست هوش بگیرم تا اینکه مدیر مهد اعلام کرد که از طرف یکی از موسسه های معروف قراره بیان داخل مهد و از بچه هایی که علاقه دارن تست بگیرن ...منهم موافقت کردم . تست توی دو روز متوالی انجام میشد .. بدون حضور والدین .البته چون این تست داخل فضای مهد بود خوشبختانه بچه ها دقدقه نا آشنایی با محیط رو نداشتن و خیلی راحت با قضیه کنار میومدن ... مهتا گلی ما هم خیلی زود با خانومی که  مسئول این کار بود دوست شد و کاملا راحت به سوالها پاسخ میداد ... البته من حضور نداشتم طبق گفته های خودش و مربیشون متوجه شدم .... بقیه در ادامه مطلب چند وقت بود که دوست داشتم از مهتا یه تست هوش بگیرم تا اینکه مدیر مهد اعلام کرد ...
7 مهر 1393

شمال شهریور 93

                                  چند وقتی بود که تصمیم داشتیم همراه خواهر وبرادرهای من دسته جمعی بریم شمال ولی برنامه مون باهم جور نمیشد ... تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتیم روز جمعه 21 شهریور ماه حرکت کنیم . بقیه در ادامه مطلب چند وقتی بود که تصمیم داشتیم همراه خواهر وبرادرهای من دسته جمعی بریم شمال ولی برنامه مون باهم جور نمیشد ... تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتیم روز جمعه 21 شهریور ماه حرکت کنیم . دایی امیر و امید صبح زود حرکت کردن و ما هم چون بابا یاسر کنکور ارشد داشت...
1 مهر 1393

دخترم روزت مبارک ♥♥

                           برای دختر گلم یه آسمون عشق میارم        برای ناز اون چشاش سخاوت هدیه میارم              یک دل پر امید و مهر ، ترانه ساز غصه ها                    هدیه من به دخترم ، همون غریب بی ریا                               دخترم ... عشقم ... امیدم ...روزت مب...
9 شهريور 1393

مهتا وعمل لوزه ...

                                         19مرداد ماه مهتا وقت دکتر داشت که باید همون روز عکس رادیولوژی و نوار گوش رو تجدید میکردیم ... بعد از انجام این کارها رفتیم پیش دکتر و با دیدن نوار گوشش گفت چون فشار منفی گوشش بالاست مهتا خانوم بهتره که عمل بشه .... گفت که تو این مدت که دارو مصرف کرده لوزه اش کوچکتر شده اما فشار روی گوشش زیاده بهتره که عمل بشه ..... (بقیه در ادامه مطلب )           &n...
27 مرداد 1393

تعطیلات عید فطر ...

                                             صبح ساعت یک ربع به 7  بیدار شدیم ... اول نمیخواستم برای نماز برم چون فکر میکردم مهتا از خواب بیدار نشه اما خدا کمک کرد و وقتی رفتم توی اتاقش و صداش کردم و گفتم که میای باهم بریم نماز با خوش رویی بیدار شد و سلام کرد و صبح بخیر گفت .... اونهم با یه لبخند خیلی خوشگل بقیه در ادمه مطلب صبح ساعت یک ربع به 7 صبح بیدار شدیم ... اول نمیخواستم برای نماز برم چون فکر میکردم مهتا از خواب بیدار نشه اما خدا کمک کرد و وقتی رفتم توی اتاقش و صداش کردم...
27 مرداد 1393

ماه رمضان امسال مهتا ...

               پنجمین ماه رمضانیه که دخترم با ما همراهی میکنه .... امسال بیشتر در مورد روزه داری و ماه رمضان سوال میپرسه و دوست داره که خودشم روزه بگیره اما تا گشنه اش میشه و یه چیزی میخوره میگم مگه تو روزه نبودی ؟ میگه نه  اصلا من نمیخوام روزه بگیرم آخه گشنمه .... اما زمان افطار که میشه و سفره روپهن میکنیم زودتر از ما سر سفره اماده خوردنه .... و بیشتر از ما که روزه داریم افطار میکنه ... شبهای قدر امسال هم پا به پای ما بیدار بود ... وقتی میرفتیم مسجد کوله بارش رو هم باید میبردیم .. از کتاب داستان و دفتر نقاشی و مداد رنگی و خرگوشی گرفته تا خوراکی و آب و .... اونجا ه...
5 مرداد 1393