مهتا هزار روزه شد !!
هزار روزه که دخترم پا به این دنیا گذاشته..... هزار روزه که بانفسهاش نفس کشیدم .... با خنده هاش خندیدم و از گریه کردنش ناراحت شدم ...
مهتای بی همتای من هزار روزگیت مبارک
به همین خاطر کیک درست کردم و یه جشن کوچولوی سه نفری راه انداختیم . مدام شمع ها رو روشن میکردیم و مهتا سریع فوتشون میکرد و جیغ میکشید . حساااابی از این کار لذت برد .
(بقیه عکسها در ادمه مطلب)
این هم هدیه مهتا جون که به انتخاب خودش بود ... ادکلن دورا شخصیت کارتونی مورد علاقه دخملی
یه قلب خوشمل با دستهای کوچولوی مهتایی :
ودر آخر یه بووووووس :