مهربووون...
توی اتاق کنار مهتا خوابیدم . ازش میپرسم : تو دنیا چه کسی رو بیشتر از همه دوست داری؟ جواب میده : بابایی و شمارو . بهش میگم منم تو دنیا از همه بیشتر شماو بابایی رو دوست دارم . با یه لحن خیلی خوردنی میگه : الینا رو هم دوست داشته باش . باهاش بازی کن ... آخه من دوسش دارم خواهرمه ...
آخه من با تو چی کار کنم مهربوووووون
....................................................................................................................................
رفتم مهد دنبال مهتا . از خاله مریم میپرسم که مهتا امروز دختر خوبی بوده ؟ گریه نکرده ؟ مهتا خودش میگه : یکم گریه کردم . بعد خاله مریم توضیح میده که : امروز عمو علی آهنگ بوی سیب رو اجرا کرد مهتا زد زیر گریه ... بهش گفتم چرا گریه کردی ؟ میگه : آهنگش غمناک بود دلم برای مامانم تنگ شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی